جدول جو
جدول جو

معنی سه گه - جستجوی لغت در جدول جو

سه گه
مرتعی در تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سه گاه
تصویر سه گاه
از دستگاه های هفت گانۀ موسیقی ایرانی، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سه گل
تصویر سه گل
تمشک، میوه ای ترش مزه شبیه شاتوت یا توت فرنگی و به رنگ سرخ مایل به سیاهی که بوتۀ آن خودرو است و در جاهای گرم و مرطوب در جنگل ها و صحراها می روید در بعضی جاها آن را می کارند و تربیت می کنند و میوۀ بهتر و درشت تری از آن به دست می آورند، دارای ویتامین C، قند، اسیدسیتریک و اسیدمالیک بوده و اشتهاآور و ملین و مدر و ضد اسکوربوت است همچنین ترشح عرق را زیاد می کند و برای تصفیۀ خون نافع است، علّیق، توت العلیق، تلو، علّیق الجبل، توت سه گل
فرهنگ فارسی عمید
(دِهْ گِ)
دهی است از دهستان مرغابخش مرکزی شهرستان اهواز. واقع در 42هزارگزی جنوب باختری ایذه. دارای 196 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سِ گُ)
نام درختی است که میوۀ آن چون پخته شود سرخ گردد و بغایت قابض باشد و آنرا به فارسی توت سه گل و به عربی توت العلیق خوانند چه درخت آنرا عربان علیق گویند و توت وحشی همان است. (برهان) (الفاظ الادویه). تمشک. (گیاه شناسی ثابتی)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
نام نوایی از موسیقی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سِ دِ)
از بلوکات ناحیۀگلپایگان عده قرای آن سه و جمعیت آن در حدود 3600 تن است. مرکز آن قودجان. حد شمالی پشت کوه شرقی عربستان (خوزستان) ، جنوبی خوانسار و غربی که فریدن است. مساحت آن ده فرسخ است. (از جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا
(گَهْ گَهْ)
مخفف گاه گاه. گه گاه:
همه دوستدار و برادر شویم
بود نیز گه گه که برتر شویم.
فردوسی.
حق تن شهری به علف چند گزاری
گه گه به سخن نیز حق مهمان بگزار.
ناصرخسرو.
گرچه گه گه پشه، دل مشغول دارد پیل را
پیل دارد گاه جنگ از انتقام پشه عار.
عبدالواسع جبلی.
مدار باز رهی را اگر کند گه گه
ز روی مهر بدان روی همچو مهر نگاه.
سوزنی.
رفتمی گه گهی به دریابار
سودها دیدمی در آن بسیار.
نظامی.
گه گه خیال در سرم آید که این منم
ملک عجم گرفته به تیغ سخنوری.
سعدی.
عروسی بس خوشی ای دختر رز
ولی گه گه سزاوار طلاقی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ گَهْ)
بوسه گاه. بوسگاه:
با چنان بوسه گه آنگاه زمین بوسه کنی
بر وزیری که امام است و امامی که وزیر.
سوزنی.
بوسه گه آسمان نعل سمند تو باد
نورده آفتاب بخت بلند توباد.
خاقانی.
ناقه ای کو پای بر یالش نهد
بوسه گه هم پای و هم یالش کنم.
خاقانی.
رجوع به بوسه گاه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سه گل
تصویر سه گل
تمشک
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است حاکی از ناله های فراق و شکایت از جور معشوق. فواصل درجات گام آنرا در صورتی که با پرده متغیر مخالف آن دستگاه در نظر بگیریم (درجه پنجم گامش را ربع پرده زیر کنیم) دارای دو دانگ مساوی است و چون تناسب فواصل درجاتش با درجات گام چهارگاه با تقریبی مساویست. لذا اغلب گوشه ها و تکه های معروف چهار گاه در سه گاه نواخته میشوند و آن عبارت است از: زابل حصار مخالف مغلوب مویه. گوشه و تکه هایی که مخصوص سه گاه است عبارتند از: شاه ختایی جغتایی تخت طاقدیس (صبا)
فرهنگ لغت هوشیار
گاه گاه: حاش الله که نیم معتقد طاعت خویش این قدر هست که گه گه قدحی مینوشم. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی که حزن آور است و از فراق و جور معشوق می گوید
فرهنگ فارسی معین
زنبورهای عسلی که در دفعه ی سوم از تخم بیرون آیند
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی است در اطراف تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی